اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

فصل معلق

یکی از دوستان رفاقت کنه، جوانمردی کنه، قدم به دیده منت بزاره بیاد با هم بریم این تئاتر رو ببینیم 

پلیــــــــــــــــــز

دلمون خواست بریم ببینیمش خوب

کسی نیست باهاش بریم آخه 

کمک

قابل توجه پروانه هه ..... گولوهه..... آیدائه...... پورانی....... لاله جونی...... سمیه گلی....... و .... هرکی می آد

اگرم همه با هم بریم که بسیارتر خوشنود می شیم 

اولین سوال

راستش یه جورایی این خانه را پذیرفتیم و داره ازش خوشمان می آد..... اما هنوز دست و پامونو توش دراز نکردیم ببینیم چرت نیمروز زدن توش مزه داره یا نه

راستش هنوز لباس های بیرونمونم در نیاوردیم چه برسه به چرت های نیمروزی برای رفع خستگی

منتها الان سوال داریم

زین پس ما خواستیم بریم به دوستامون سر بزنیم و از خودمون براشون نظرات کارشناسانه در و کنیم باید آدرس اینجا رو بزاریم یا بلاگفامونو؟؟؟؟؟

اصن هویت اصلی ما الان اینجاست یا منزل پیشین؟؟؟؟؟

یعنی می فرمایید زین پس ما باید هر دو تا خونه رو آب و جارو کنیم؟؟؟؟؟؟

به هر دو سر بزنیم؟؟؟؟؟

عجب! چه کاریه آخه؟

فک کنم بهتر باشه در خونه قبلی رو ببندیم به این امید که اینجا نوسازه و شیک تره شاید سونا و جکوزی هم داشته باشه 

سلام

ما برعکس بقیه دوستامون فک می کنیم اینجا رو دوست داشته باشیم.

راستش اگه بی معرفتی نباشه فک می کنیم دلمون هم برای خونه قبلی مون تنگ نشه

البت بر همگان واضح و مبرهن است دلمون برای نوشته های فوق ادبی خودمون که نه ولی برای خاطرات تلخ و شیرین گذشته مون تنگ می شه

لکن خونه نو اصولاْ داره حس بهتری به ما می ده شاید باید زندگی مونو نو کنیم که بهتر تر هم باشه

خلاصه که به دلخواه خودمون که نه.... به اجبار اومدیم از دست این بلاگفای نالوطی نارفیق 

راستی........ سلام رفقای جدید