اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

و انتهای این قصه سرد و سفید

همیشه سبز خواهد بود

تا رسیدن سال نو، تنها یک سلام خورشید باقی ست......

پیشاپیش به همه دوستانم به همه انسانها و به همه کائنات و همه اونهایی که منتظر بودند که زمستون دلها و روزگار به پایان برسه تبرک می گم.

امسال برای اولین بار منظور و حس شاعر این بیت

"نرم نرمک می رسد اینک بهار...... خوش به حال روزگار...." رو درک کردم

واقعا خوش به حال روزگار

کاش بهار زندگی همه فرا برسه

کاش روزگارمون بهاری باشه و زمستونهای تلخ و سرد و تاریک زندگی تموم بشه

کاش یکی نوید بده که نرم نرمک بهار رسید

برای همه کسایی تو سال گذشته و سالهای قبلش کنارم بودند تو این خونه مجازی و هر کسی که این متن رو می خونه بهترین ها رو آرزو می کنم و آرزو می کنم بهار زندگیش فرا برسه.

آرزوی قشنگ



دیروز به یکی از آرزوهام تو این دنیا رسیدم.... خدایا شکرت

رولر رو از دست نقاش گرفتم و دیوار و پنجره رنگ کردم

لذتش وصف نشدنی بود

مثل بچه کوچیکی که برای اولین بار مداد رنگی دستش گرفته باشه ذوق می کردم

حالا دیگه من خودم رو تو قاب اون پنجره جا گذاشتم، گوشه اون دیوار حرکت دستم حک شده

این یعنی گوشه ای از من همیشه اونجاست 

خیلی خوشحالم