اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

یک سال گذشت

یک سال از رفتن سعید گذشت.

پنج شنبه سالگردش بود ولی مراسم رو جمعه گرفتیم.

خیلی حرفها برای گفتن هست ولی شاید حس ش نیست.

فقط اینکه مرگ یه آدم یه طرف قضیه ست و مرور زمان و هی بدتر شدن حال اطرافیان یه طرف دیگه.

این دور و بر تقریبا حال همه ما خراب هست

ولی داریم سعی می کنیم ادای آدمهایی که حالشون خوبه رو در بیاریم.

یه جاهایی هم البته بعضی هامون تونستیم

یعنی ظاهر امر اینجوری به نظر می آد

ولی وقتی بیای تو، بشینی، زل بزنی....

می فهمی که هیچکی حالش اونجوری که نشون می ده خوب نیست.

خودمون البته بهتر اینو درک می کنیم

ولی متاسفانه همدیگرو اصلا درک نمی کنیم.

از هم توقع داریم، به هم می پریم، بیخودی از هم دلگیر می شیم

گله می کنیم، گریه می کنیم، بعد یهو می پریم همدیگرو بغل می کنیم.... از ترس....

برای هم دل می سوزونیم، همدیگرو نصیحت می کنیم

ولی طاقت شنیدن حرف همو نداریم

بعد خوب مسلماً دعوا می شه

ولی طاقت قهر هم نداریم.

می گیم بیایید رهاش کنیم، فراموش کنیم، بزاریم اونم به زندگیش برسه

به بعضیا برمی خوره

بعد دلمون می شکنه که حرفمونو نفهمیدن و بغض می کنیم

اونوقت همون بعضی ها می آن به دست و پا می افتن که اینجوری هق هق گریه نکن نگرانتیم.


دیگه چی بگم، اوضاع خوبی نیست.

برامون دعا کنید.....


پ.ن: دوست نداشتم پست غمگین بنویسم، ولی سالگرد سعید رو باید می نوشتم که یادم باشه پارسال تو اوج این غم بزرگ تنها بودم، وبلاگم هم تنها بود، حالا که هستم خودم و وبلاگم با هم همدردی کنیم.

ولی این پست به زودی با یه پست تولد که شادانه تر باشه به پست دوم تبدیل می شه، چون باید بشه، باید یاد بگیرم غمهامو پشت دومی و سومی و چندمی بودن بزارم، غم که بالا باشه، رو باشه، دل آدم می پوسه.....

روزگار همه شما دوستای خوبم پر از روزهای شاد باشه الهی آمین.

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 20 آذر 1393 ساعت 03:46 http://www.aparat.com/v/1Qm2s

خدا رحمتشون کنه یادمه پارسال چه حالی داشتی نسیم جون وای خدا صبرتون بده

مرسی عزیز دلم

سحر یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 11:13 http://www.ordibeheshti6226.blogsky.com

عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.