چه بارونهای قشنگی
چه هوای پاییزی دلپذیری
چقدر دنیا خوشگل شده
هرلحظه و هر روز فکر می کنم دارم می رم تو یه تابلوی نقاشی
توش زندگی می کنم و هواشو نفس می کشم
زندگیم این روزها پر شده از حس زنده بودن
پر از اتفاقهایی که نشون می ده زنده ام
دور و برم همه زنده اند
پر از خبر
پر از اتفاقهای ریز و درشت.... خوشحال کننده و ناراحت کننده
پر از نگرانی برای گذروندن ماه صفر
و دلخوشی برای اتفاقهای تکرار نشدنی
چند وقته دلم می خواد برای "مریم آ" از دوستای قدیمی و صمیمی وبلاگیم بنویسم ولی نمی دونم چی بنویسم
مریم تصادف کرده و مدتی خونه نشین شده
باید عمل کنه.... براش نگرانم و مرتب دعا می کنم
و از طرفی خبر بارداریشه که خوشحالم می کنه و قند رو توی دلم آب می کنه
یاد اون روزایی می افتم که گفت یه کسی پا به زندگیش گذاشته و با هم اسمش رو گذاشتیم "مهرخند" و بعدم هر روز خبرای خوب بهم می داد تا عروسی
و حالا عاشق یه نخود کوچولو تو دل دوست ندیده م هستم
نخود جونی با خودت از پیش خدا یه سبد عشق بیار، اتفاقهای خوب بیار، لبخند و دلخوشی بیار یادت نره
آری زندگی پر شده برام از حس هایی که دوستشون دارم
کاش تردیدها یه کم امون می دادن که لذت ببرم
که باورشون کنم
پ.ن: البته فکر کنم باید همه اینها رو به لوبیای آیدا هزار و یک شب هم بگم، خبر بارداری اونم خیلی خیلی خوشحالم کرد
سلام
سلااااام
چه پاییز خوبی
پراز زندگی پرازشروع یک تولد
ازباب شوخی
برای همه حبوباتی که الان تو دلی هستن تولد خوب وراحت ارزو میکنم هم نخودمامان مریم هم لوبیای ایدا
نواااااا به خدا عاشقتم
هروقت می آی اینجا روح اینجا تازه می شه
سلام من نخود هستم خاله مهربونه منو مامان کلییییییییییی دوست داریم و همیشه از خدا بهترینا رو برات میخوایم . بهترینا برای دل مهربون و دریایی خاله نسیم جون. نسیمک بهاری دلت همیشه بهاری باشه
ای جانم قربون جفتتون برم من
توی این جاده فقط باید پیاده و تنها راه رفت و فکر کرد به....
فکر کرد به ....