اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

شما کدام؟

شما کدام را انتخاب می کنید؟


از فواید دوران مجردی طولانی مدت همانا تجزیه و تحلیل ازدواج اطرافیان و دسته بندی انواع و اقسام آنهاست که طی مکاشفات اینجانب طبقه بندی ذیل خدمتتان عرضه می گردد.


1- دسته اول وقتی خانم و آقا هر دو عاشقانه همدیگر را دوست دارند

در این دسته ازدواج ها بدور از بحث مشکلات و مسائل احتمالی از قبیل مالی، فرهنگی یا موافقت و مخالفت خانواده ها آنچه عیان است کله قندهایی است که در دل عروس و داماد ذوب می گردد و شیرینی لبخند که در برق چشمانشان هم انعکاس دارد و آرزوهای شیرین که هر دو برآورده شده می بینند و قصر رویا که آنها را به خود فرامی خواند.

اصولاً همه انسانها از همان دوران طفولیت تحقق یک چنین زندگی رویایی ای را حق مسلم خود دانسته و جز آن را متصور نیستن و امید است همگان به این مهم دست یابند.


* ولی خوب همیشه دنیا مطابق میل ما نمی چرخه بنابراین دسته های بعدی به وجود می آیند


2- دسته دوم وقتی خانم علاقه ای به خواستگار مورد نظر نداشته ولی آقا عاشقانه او را می پرستد

از قضا این قسم ازدواج ها هم می تواند در نهایت یک رضایت نسبی ایجاد کند چرا که اصولاً زنان شیفته توجه و محبت می شوند، حتی اگر فرد مورد نظر به دل آنها ننشسته باشد کافیست اندکی هوش به پیگیری های خود بیافزاید تا در فاصله زمانی نسبتاً کمی دل خانم را بدست آورد. مطمئن باشند تا مادامی که خودش ولو یکطرفه عاشقانه همسر را تحسین و تایید نماید و کمی هم چاشنی های فیلم هندی به رابطه بپاشاند خانم با او راه خواهد آمد.


3- دسته سوم وقتی خانم عاشقانه مرد را می پرستد ولی آقا علاقه چندانی نشان نمی دهد

از نظر من این فقره زوج ها طفلکی ترین ها هستند چرا که خانم برای بدست آوردن دل مرد مورد علاقه اش دست به گریبان تمام عاشقانه هایی که خوانده و دیده و شنیده می شه و از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهد کرد و هر چه بیشتر تلاش می کند مشترک مورد نظر فراری تر می گردد و حس عجز و ناتوانی را در خود بیشتر می بیند و در خلوت بر خود و بختش لعنت می فرستد که بال و پر صیادی اش بریده شده و مجال شکار ندارد که هیچ فرصت تلاش برای خوشبخت کردن زن زندگی اش را هم ندارد و اینگونه است که هر روز خود را بی عرضه تر می پندارد و هر روز مستاصل تر می شود و از طرفی هم خانم هر روز و هر روز افسرده تر و ناامیدتر به درگاه پروردگار شکوه می کند که دیگر چه کند تا به چشمان شهلای معشوق جلوه کند و این دور تسلسل هر دو را زجر می دهد.


4- دسته چهارم وقتی خانم و آقا هیچکدام علاقه ای مبسوط به هم نداشته بلکه صرفا جهت پاره ای مصالح تن به ازدواج می دهند

بسیار دیدیم کسانی که به قصد مهاجرت حاضر به ازدواج با کسی که ندیدند و نمی شناسند می شوند، و بسیارتر دیدیم کسانی که به قصد زندگی بهتر به فردی که از نظرمالی بهتر هست با تفاوت های زیاد سنی و .... ازدواج می کنند، درقدیم هم گاهی برای صلح دو قبیله یا پاک کردن خون کسی که به قتل رسیده یا مثلا برای ترویج دین و یا بعد از جنگ خودمون گاهی همسر شهید به خاطر وجود بچه های یتیم با برادر همسر ازدواج می کرده و خیلی مسائل دیگه که حتما همه دیدید و شنیدید، اینها هم گاهی با تقدیر خود کنار می آیند و سعی می کنند زندگی بهتری بسازند و موفق می شوند گاهی هم موفق نمی شوند البته، و یا از لج شون با سرنوشت سعی هم نمی کنند، خیلی زیاد بستگی به دیدگاه طرفین و نزدیک بودن افکار و فرهنگ و تحصیلاتشون داره ولی مستثنی هم توشون زیاده



مقصودم از نوشتن این پست فقط بیان این چهار قسم نبود که حتما بر همگان واضح بود یک چنین تقسیم بندی ای قرض بیشتر این بود که بگم تازگی ها به یه تقسیم بندی جدید رسیدم که شاید در طول اینها به عنوان بند 5 نمی گنجد بلکه بطور موازی با این اقسام در نظر گرفته می شه چرا که در همه انواع ازدواج ها گاهی شنیدیم که می گویند "ما با هم تفاهم نداریم" یا "حرف هم رو نمی فهمیم" اعتراف می کنم که پیش از این فکر می کردم این جمله ها صرفا جمله های شیکی هستند که طرفین برای سرپوش نهادن بر مشکلاتی که شاید عنوان آنها در زبان محاوره و در حضور چهار تا غریبه و بزرگتر مناسب نباشه می گویند و بازهم اعتراف می کنم اگر چنین جمله های می شنیدم هنوز کاملا کلمات منعقد نگردیده پوزخندی زیرکی به طرف می زدم که حاکی از "برو خر خودتی" داشت، ولی اکنون به وضوح قادرم این درد را بشنوم چرا که گاهی مواجه می شوم با خواستگاری که تلاش زیادی برای جلب توجه و رضایت اینجانب داره ولی هرچه بیشتر تلاش می کند بیشتر گند می زند و من به چشم خود می بینم که قصد داره محبت کند ولی سنسورهایم می گویند دارد توهین می کند و چه بسیار مواردی که بنده سعی نمودم با چیدمان جملاتی که در نظرم بسیار منطقی می آمد خود را فردی با شخصیت و منطقی و عاقل و دلایلم را بسیار محکمه پسندانه بر ترازوی عدالت قرار دهم ولی در کمال ناباوری می دیدم و می شنیدم که ترجمه همه تلاشهای من حاصلی شبیه فحش های آب نکشیده برای طرف مقابل دارد و این بهت و ناباوری مرا به شناخت دقیقی از جمله "تفاهم نداشتن" رساند گاهی دو انسان در عین حالی که هر دو در جامعه معقول می نمایانند ولی در کنار هم زبانی بسیار بسیار نامفهوم را می سازند.

نظرات 4 + ارسال نظر
دارچین پنج‌شنبه 9 مرداد 1393 ساعت 16:24 http://darchin-baboone.blogsky.com/

راستشو بگم هنوزم نمیتونم از تفاهم بین همسران، تعریف دقیقی داشته باشم، اما گمونم سبکِ یک تقسیم بندیِ تو یه جورایی جاده رو واسه درک متقابل آسفالت میکنه!
و طبق معمول از پستت و نگاه دقیقی که به مسائل داری لذت بردم!

قربونت برم عزیزم

نوا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 20:11

این تفاهم خیلی اصل مهمیه تفاهم ازباب همون فهم یعنی فهمیدن یکسان
عزیزم توهمون گزینه یک که تقریبا من دارم تجربه میکنم همین تفاهم خیلی مهمه

خیلی برات خوشحالم که تو نوع اول رو تجربه می کنی
اره دقیقا خیلی مهمه تفاهم

مریم.ا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 14:31

نه نمیدم ! الان حسم کاملا بدجنسی و شیطنت باره خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ اس ام اسمو بگیررررررررررر

می سی

مریم.ا دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 14:09

قبل از خوندن پستا بگم بهههههههههههههههههه سلام نسیم جون خودمون که عین ستاره سهیل شدی خوشحالم که پست گذاشتی. حالا برم بخونمشون

سلام مریمی شماره ات از گوشیم پاک شده دوباره بهم می دی؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.