یکی از بزرگترین دغدغه های هفته های اخیرم این شده که چون جمعه ها می رم دانشگاه دیگه تعطیلات آخر هفته رو حس نمی کنم هیـــــــــــــچ تازه لذت بعد از ظهرهای چهارشنبه هم از بین رفته
اصن نمی فهمم چهارشنبه است، با اینکه کلی با خودم تمرین می کنم هی می گم ببین امروز چهارشنبه است هــــــــا
بعد لبخند گنده رو جمع می کنم می گم خوب که چی؟؟؟؟
آخیش دوست دارم اینطوری حرف زدنتو این یعنی زندگی جریان داره بووووووووووووووووووووس
چون دوست داشتی پست بالا رو به خاطر تو نوشتم
ye dorani fogh mikhoondam full time ham kar mikardam az 7 sobh ta 6 baad az zohr, kheili vaght ha asr kelas dashtam , miraftam uni , dobare bar migashtam sare kar ta 10 shab. faghat 4 shanbeh ha kelas nadashtam o mitoonestam 6 asr beram khoone. enghadr 4 shanbeh ha ro dooooooost dashtam ke khoda midoone. jalebe hamkar ha ham hame behem migoftan che jooeie ke to 4shanbeh ha kheili shad o sare hal tar az roozaye dige hasti?
hala ina ro gofti yade oon rooza oftadam :)
آخی آره چهاشنبه ها اصن یه مزه خوبی داره
واقعا دغدغه بزرگیه. در واقع تو الان یکی از لذات زندگی رو از دست دادی!!! ولی خوب اندکی صبر سحر نزدیک است! دیگه چیزی به آخر ترم نمونده!
عزیززززززم
ببین من اصلن مطمئن نیستم اگه به جای تو بودم تا حالا چندبار اقدام به خودکشی تو کارنامه م ثبت شده بود!
خوبه که این دوره موقتیه و میدونی بالاخره تموم میشه!
تازه چهارشنبه بعد از ظهر و پنج شنبه کلاسهای MBA رو دارم نمی دونم برم یا نه؟؟؟؟