اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

اندر احوالات سی سالگی

من اینجا زندگی ام را دوره می کنم

یاس فلسفی.... چیبس و ماست

امروز معنی کلمه یاس فلسفی رو یافتم..... یعنی قشنگ درک کردم

ماجرا از این قراره که این فک و فامیل های ما همه گی دسته جمعی رفتن شمال، البته ما هم قرار بود بریم، ساک لباس هامونم جمع کرده بودیم و آماده بودیم که روز پنج شنبه ساعت 4 صبح به همراه برادرای عزیز و خانواده عمو و خانواده سعید بریم ولی ساعت 1:30 همون شب فهمیدیم چند نفری از این گروه تصمیم گرفتن چند روز دیرتر برن

از جمله خاله جان و سو..... منم از جایی که دوست ندارم جایی به جز تخت خودم بخوابم اونم تو این هوای سرد و احتمال اینکه اونجا مجبور شم با یه پتوی کوچولو بخوابم که تا صبح سگ لرز بزنم (خوب جمعیت زیاد کمبود امکانات می آره دیگه) در یک اقدام غافلگیرانه گفتم منم با اونا می آم

خبرهای بعدی حاکی از این داشت که نرفتن دقیقه 90 اینجانب بهت همگان را برانگیخت و مراتب شاکی شدن شون رو با تلفن های متمادی به اطلاع رسوندن چون خاله و سو و مامان و بابا برای نرفتن دلیل داشتن ولی بنده متاسفانه جز سرما و تختم و جای گرم و نرم و اینها دلیل قانع کننده دیگه ای نداشتم

حالا این روزها هی به این فک می کنیم که برنامه ریزی کنیم و بریم بهشون بپیوندیم.... دوره هم جمع شدن، داره بهشون خوش می گذره، هی زنگ می زنن پز می دن..... ولی نمی دونیم چرا از اینکه موندیم تنهایی تو خونه خرسندتریم.... و بازم نمی دونیم چرا فک می کنیم اگه بریم و از اتاقمون و اینا دور شیم تنها می شیم

یعنی درواقع بهتره اینجوری بگم فک می کنیم الان با اتاقمون و متعلقاتمون که باشیم تنها نیستیم ولی اگه بریم تو جمع اونهمه آدم دوست داشتنی که داره با هم بهشون خوش می گذره تنها می شیم یهویی

بعد فک کردیم این می تونه همون یاس فلسفی باشه لابد...... بعد باز هی فک کردیم چگونه از این مهلکه بیرون بریم؟ که جواب کاربردی ای یافتیم که ما را در ادامه مسیر یاری رساند و آن پاسخ حیاتی چیزی نبود جز بلعیدن چیبس و ماست موسیر.... تا فک نکنیم فردا قراره بریم تو یه جمع خیلی خوب که عاشق همه شون هستیم ولی اونجا حس تنهایی بدجوری در روانمون رخنه می کند.


سوال نوشت: شما تا حالا معنی یاس فلسفی رو دریافته بودید؟؟؟

نظرات 6 + ارسال نظر
J.S چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 16:23 http://renaissancecoffee.blogfa

می‌گویی دوست دارم زیر باران قدم بزنم

اما وقتی باران می‌بارد چتر به دست می‌گیری

می‌گویی آفتاب را دوست دارم

اما زیر نور خورشید به دنبال سایه می‌گردی

می‌گویی باد را دوست دارم

اما وقتی باد می‌وزد پنچره را می‌بندی

حالا دریاب وحشت مرا وقتی می‌گویی: "دوستت دارم".

این ترجمه شعری از خواننده و ترانه سرای بزرگ باب مارلی فقید بود.

سال خوبی داشته باشید.

متشکرم عزیز شما هم سال خوبی داشته باشید
ممنون از این شعر زیبا

آقای خاکستری شنبه 16 فروردین 1393 ساعت 02:47 http://gray-man.blogfa.com/

خیلی سخت نگیر
بزن قدش که مثل خودمی
چیپس فلفلی چی توز با ماست موسیر اووووووف

اصلا سخت نگرفتم

حوا.. پنج‌شنبه 14 فروردین 1393 ساعت 02:47 http://havaa.blog.ir

من از شما بدترم یعنی اگه یه روزی ازدواجم بکنم فک کنم شبا باید بیام تو اتاق خودم رو تخت خودم بخوابم !
یاس فلسفی رو هم فک کنم بارها درک کردم یه چیزی تو مایه هایه اینه که همه چی خوب ِ ولی آدم حس خوبی نداره !

دقیقــــــــــــا

reihaneh banu پنج‌شنبه 14 فروردین 1393 ساعت 02:25 http://:-)

کااااامل همزاد پنداری میکنممممم

لطف می کنی

hamiDEL یکشنبه 10 فروردین 1393 ساعت 22:43 http://hamidel.blogsky.com

من که نفهمیدم

پس معلوم می شه خیلی یاس عمیقی بوده

سایت تفریحی و سرگرمی پروما یکشنبه 10 فروردین 1393 ساعت 21:30 http://ir-proma.rzb.ir

برای افزایش واقعی بازدید سایت خود بصورت رایگان
ابتدا لینک باکس مارا در محل مناسبی از سایت خود قرار دهید و روزانه لینک مطالب و پست هایتان را برای ما ارسال کنید تا با درج در لینک باکس ، آنرا برای افراد بسیاری به نمایش بگذاریم
برای دریافت کد لینک باکس کافیست به این آدرس بروید
www.IR-Proma.Rzb.IR/Code-Box
صفحه اصلی لینک باکس :
www.IR-Proma.Rzb.IR/Box

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.